سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طهور
پنج شنبه 87 اردیبهشت 19

به روایت افسانه ها روزی شیطان همه جا جار زد که قصد دارد از کار خود دست بکشد و وسایلش را با تخفیف مناسب به فروش بگذارد. او ابزارهای خود را به شکل چشمگیری به نمایش گذاشت. این وسایل شامل خود پرستی، شهوت، نفرت، خشم، آز، حسادت، قدرت طلبی و دیگر شرارتها بود. ولی در میان آنها یکی که بسیار کهنه و مستعمل به نظر میرسید، بهای گرانی داشت و شیطان حاضر نبود آنرا ارزان بفروشد کسی از او پرسید: این وسیله چیست؟ شیطان پاسخ داد: این نومیدی و افسردگیست آن مرد با حیرت گفت: چرا اینقدر گران است؟ شیطان با همان لبخند مرموزش پاسخ داد: چون موثرترین ابزار من است. هرگاه سایر ابزارهایم بی اثر می شوند، فقط با این وسیله می توانم در قلب انسانها رخنه کنم. اگر فقط موفق شوم انسانی را به حس نومیدی، دلسردی و اندوه وادارم، می توانم با او هر آنچه می خواهم بکنم. من این وسیله را در مورد تمامی انسانها به کار برده ام، به همین دلیل اینقدر کهنه است. راست گفته اند که شیطان دو ترفند اساسی دارد که یکی از آنها نومید کردن ماست. به این طریق دست کم نمی توانیم برای دیگران خدمتی انجام دهیم و مفید باشیم. ترفند شیطانی دیگر تردید افکندن در وجود ماست، تا ریشه ایمانمان را که ما را به خدا متصل میکند، گسسته شود.



چهارشنبه 87 اردیبهشت 4

پاسخ مرحله چهارم: برنامه حرکت/ همراهی با امام

 

هنر و تخصص امامان (ع) به جریان انداختن توجه به خدا و فعال سازی حرکت به سوی خدا در تمام زوایای زندگی بشر است. مدیریت شبکه هستی برای تربیت انسانهایی که خداوند را با تمام وجود حس می کنند و از محدودیت های نفس گذشته و به ملکوت بی انتهای الهی وارد شده اند، به عهده امام است.

شبکه هستی چگونه است؟ فعالیت و حرکت انسان در این شبکه چگونه است؟ تعالی و تنازل در این شبکه چگونه به وجود می آید؟ شکل زیر پاسخی اجمالی به این پرسش های بنیادین باشد:

 

ما در عالمی زندگی می کنیم که تمام اجزاء آن بدون استثناء به هم مرتبطند و بر یکدیگر تاثیر می گذارند، عالمی به هم پیوسته و یکپارچه که به سوی یک هدف واحد در حرکت است(به سوی ذات بینهایت خداوند).

هستی، یک شبکه به هم پیوسته هدف دار است. در هر شبکه، تغییر یک جزء بر دیگر اجزاء و بر کل، تاثیر دارد و هیچ یک از عناصر، اثر مستقل و جدا از مجموعه ندارند.

دقت در این نمودار نشان می دهد که کوچکترین تغییر در هر یک از نقاط ارتباطی به دیگر نقاط هم سرایت می کند. هر نقطه را که حرکت دهید تمام نقاط دیگر هم تغییر خواهند کرد. هر کدام از ما در دائره اراده قرار داریم و با حجم عظیمی از اثرگذاریها و اثرپذیریها (ارتباطات) درگبر هستیم، هر حرکتی بخواهیم انجام دهیم و به هر سویی بخواهیم برویم، خطوط ارتباطی دیگر ما را به سوی دیگری می کشانند. چه کنیم تا بتوانیم به سوی مقصد حرکت کنیم؟

پاسخ در یک کلمه است: تنظیم ارتباطات. یعنی مشخص شود که در هر کدام از محورها چه برنامه ای باید اجرا شود و چه تاثیری بر انسان داشته باشد تا برآیند تمام تاثیرات، تقویت و تشدید حرکت به سوی خدا باشد.

دین، ارائه کنندهء معادلات ارتباطی انسان در شبکه هستی، برای ایجاد حرکت به سوی خداست و امام (ع)، مدیر و مجری این برنامه است. او نظام ها و سیستم های به هم پیوستهء زندگی جهانی بشریت را به گونه ای تعریف خواهد کرد که نیرو های تک تک انسانها در طول زندگی در فضای فردی و اجتماعی، شهری و بین المللی به طور مستمر در جهت احساس و مشاهده قلبی خداوند و عالم ملکوت، متمرکز شده، تقویت شوند.

انسان منتظر، منتظر تغییر سیستم ها و نظام های زندگی است. سیستم هایی که نه فقط رفع نیاز کنند بلکخ نیرویی در او بوجود آورند که افق فکر و ادراکات قلبی او را روز به روز گسترده تر سازد، در خانه و فرهنگ خانوادگی ای زندگی کند که او را متوجه خدا می کند. در شهری فعالیت و رفت و آمد داشته باشد که فضای آن قلب و دل را به سوی خدا می کشاند. در محلی کار کند و در سازمانی فعال باشد که در عین انجام امور مربوط به زندگی مادی، نفس های او از عشق به خدا حکایت کند. در بازاری داد و ستد داشته باشد که با وجود سر و کار داشتن با پول و نماد تمام نمای مادیات، وقتی به خانه بر می گردد وجود خود را پر از انوار رحمت الهی ببیندو.....

پس اگر حضرت را ببینیم از او احساس حضور و وجود بی انتهای خدا را خواهیم خواست و برای اینکه این خواسته محقق شود باید کلیه نیرو های خود را به سمت و سوی خداوند متمرکز کنیم و برنامه ها و سیستم های زندگی خود را به سیستم های خدا افزا تغییر دهیم تا در شبکه هستی بتوانیم به سوی او حرکت کنیم.

و البته دستیابی به این سیستم ها و برنامه های خدا افزا در مقیاس جهانی، نیازمند حضور امام و دسترسی به عقلی متصل به ملکوت است تا ارتباط قلبی با ارتباط حضوری تکمیل شده، بشریت را به نتیجهء مطلوب برساند.

((تلاش برای توجه. جهانی به سیستم های خدا افزا در زندگی و فراهم کردن زمینه های لازم برای تحقق این سیستم ها، برنامه حرکت فرد منتظر است.))

در مسیر مهدویت، مخاطرات و بحران هایی انان را تهدید می کند. شناخت خطر، شرط لازم در حرکت های موفق است؛ در مرحله بعد این خطر ها بررسی می شوند. انشاالله

پاسخ در یک جمله: تنظیم یک زندگی خدا افزا در تمام فعالیتها انسان را با امام همراهی می کند.

 



شنبه 87 فروردین 31

ملاصدرا می گوید:

خداوند بی نهایت است و لامکان و بی زمان. اما به قدر فهم تو کوچک می شود و به قدر نیاز تو فرود می آید و به قدر آرزوی تو گسترده می شود و به قدر ایمان تو کارگشا می شود...

یتیمان را پدر می شود و مادر

محتاجان برادری را برادر می شود

عقیمان را طفل می شود

ناامیدان را امید می شود

گمگشتگان را راه می شود

در تاریکی ماندگان را نور می شود

رزمندگان را شمشیر می شود

پیران را عصا می شود

محتاجان به عشق را عشق می شود

خداوند همه چیز می شود همه کس را ....

به شرط اعتقاد، به شرط پاکی دل، به شرط طهارت روح، به شرط پرهیز از معامله با ابلیس

بشوئید قلبهایتان را از هر احساس ناروا و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف و زبانهایتان را از هر کفتار ناپاک و دستهایتان را از هر آلودگی در بازار و بپرهیزید از ناجوانمردی ها، ناراستی ها، نامردمی ها....

مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟؟؟؟؟



پنج شنبه 87 فروردین 22

مرحله چهارم: برنامه حرکت

 

عنوان بحث: همراهی با امام

هدف بحث: دستیابی به برنامه و چگونگی رابطه با امام علیه السلام

نقطه شروع بحث:

وقایع و جریانات مستندی از تشرف افراد مختلف خدمت حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه نقل شده است. در بسیاری از آنها ملاقات کننده فقط در خواست مواردی مانند شفای بیمار، اداء بدهی، پیدا شدن گمشدهء، راهنمایی از راه مانده ای، تمدید عمر و برطرف شدن یک حادثه، و در نهایت، برات آزادی از آتش و جهنم را داشته است.

در فضای درخواست ظهور نیز این مطلب کاملا مشاهده می شود یعنی درخواست کنندگان از بی عدالتی و ظلم نسبت به خود یا دیگران رنج می برند و ظهور حضرت را می طلبند تا این مشکلات حل و فصل شود.

اما با شناختی که نسبت به معنی زندگی و نسبت به هویت امام به دست آمد دانستیم، هدفی برتر در کار است. اگر به شما وعده ملاقات با حضرت داده شود و مجاز باشید که تنها یک خواسته از حضرت داشته باشید، چه خواهید خواست؟ به صورت یک عبارت در جای خالی بنویسید:

روحم و قلبم را از هر راهی که اکنون در آن قرار دارد به صراط المستقیم(معرفت خداوند) برساند و ثابت قدم گرداند.

براساس خواسته ای که از حضرت مطالبه کرده اید، منتظر هستید چه تغییر و تحولی صورت پذیرد؟

نور ایمان چندان وجودم را در بر می گیرد که جز او(خدا) هیچ نبینم.

 

برای تحقیق این هدف قطعا ارتباط قلبی با امام لازم است ولی آیا دسترسی به امام(حضور امام) هم لازم است؟

 

سوال:

هدف بشریت در زندگی..............................................................................................است.

                                                          +

هنر و تخصص امام......................................................................................................است.

 

پس ارتباط قلبی که لازم است، کافی نیست / کافی هم هست و

بدون حضور امام نمی توان / می توان به مقصود رسید.

پس باید / نباید برای حضور امام تلاش کرد.



پنج شنبه 87 فروردین 15

پاسخ مرحله سوم: نقطه مرکزی/ قلب امام

 

چشمانتان را ببندید و لحظاتی از فضای بیرون به فضای درون خود متمرکز شوید، نه تصویری، نه صدایی، نه لمس و احساسی و نه خواطر گذشته، چه می یابید؟!

فضایی تاریک وتنگ تر از قبر که فقط احساسی از خود و بودن در آن وجود دارد!!

اغلب اکثر مردم از این فضای تاریک وحشت دارند و فرار می کنند، تحمل تنهایی و سکوت ندارند و دائم با بیرون از خود ارتباط برقرار می کنند و به عبارت دیگر بیرون از خود زندگی می کنند؛ در حالی که آنچه در حرکت به سوی ابدیت و تا ابد به همراه خواهند داشت تنها فضای درونشان است، یعنی افکاری که دارند، احساس ها و روحیه هایی که دارند، تنها اینها هستند که زندگی ابدی آنها را رقم می زند. فضای تاریک درون باید روشن شود، روشن!

به نظر شما وقتی امام چشمانش را می بندد و به درون خود نظر می کند چه می یابد؟ برای رسیدن به پاسخ چاره ای نداریم جز سراپا گوش بودن به توصیفات خودشان:

پیامبر اکرم (ص) در روایت معراجیه به نقل از خداوند فرمود:

((چشم و گوش و قلب او را باز می کنم تا با قلبش صدای مرا بشنود و با قلبش هیبت و عظمت مرا احساس کند،... ادراکات درونی او را نافذ و شفاف می کنم و هیچ چیزی از عوالم ماوراء را از او مخفی نمی کنم.))

حضرت صادق(ع) در کیفیت ارتباط خدا با بندگان خالص خود می فرماید:

((خداوند احساس عظمتش، وجودش و قدرتش را در دل بندگان خالصش ایجاد می کند.))

آری، امامت مقامی اعتباری و تشریفاتی نیست؛ امام، ادراک و احساسی فراتر از دیگر مدم نسبت به هستی و خداوند دارد. احساس حضور بی انتهای خداوند، شاخصه امامت است به طوری که امام بعدی از تغییر و تحولی که در ادراک و احساسش نسبت به خداوند پدید می آید، رسیدن به مقام امامت را می فهمد. روایت زیر را ببیند:

حضرت جواد(ع) در حالی که در مدینه بودند و پدرشان حضرت رضا(ع) در طوس فرمودند: ((الان پدرم از دنیا رفت)) اطرافیان سوال کردند یابن رسول الله از کجا فهمیدید؟! حضرت فرمودند:((ادراک و احساسی از هیبت و عظمت خداوند در من ایجاد شد که قبلا نبود. پس دانستم مقام امامت به من منتقل شده و پدرم از دنیا رفته است.))

امام به هرچه می نگرد لحظه خلقت آن چیز و کیفیت خلقتش، تمام زوایای وجود آن، مراحل زندگانیش و لحظه و کیفیت بازگشتش به سوی خدا را می یابد. قلب امام مرکز ادراک و احساس عظمت و وجود بی انتهای خداوند است. مرکز توحید است. او هستی و زندگی تمام موجودات را نه فقط در لایه مادی بلکه در تمام لایه های وجودی تا ملکوت بی انتهای الهی، در وجود خود می یابد، شفاف و عمیق، نه مبهم و اجمالی. ما انتظار چنین امامی را میکشیم. به نظر شما چگونه با او همرا ه شویم؟ در مرحله بعد ببینید!

پاسخ در یک جمله: امام زمان، علم. اراده و حضور بی انتهای خداوند را در قلب خود لمس می کند.



<   <<   6   7   8   9   10   >>   >