پاسخ مرحله پنجم: تعیین نقاط خطر و بحران/ خطر ها در مسیر
اهمیت دادن به شناخت آفتها و خطرها، شرط عقل است مخصوصا در فعالیت هایی که آثار طولانی و دراز مدت برجای می گذارند. مهدویت، با سرانجام بشریت گره خورده است. پس دقتی مضاعف می طلبد. معمولا آفت ها و خطر ها به دو سر منشاء اصلی باز می گردند:
- خود محوری
- ظاهر گروی
خود محوری در تصمیم ها و انتخاب ها، سر چشمه ایجاد اکثر مشکلات فکری، روحی و رفتاری است. آفتی که مانند آتش به روح انسان می افتد و تمام وجود او و تمام دنیا و آخرتش را می سوزاند.
ما دو انتخاب بیشتر نداریم یا خدا یا خود!! یا فکر و روح و رفتارمان را پر از خدا و رضایت خدا کنیم، یا پر از دلخواه و پسند خود!!
خودمحوری و تکیه دائم بر پسند و سلیقه و تشخیص خود در تصمیم ها و انتخاب ها، به مرور سبب غفلت از مقصد و سرگرم شدن به زندگی روزمره می شود و روح مهدویت را از انسان می گیرد؛ و جایی برای تمنا و تمایل و توجه به زندگی (( خدا افزایی )) که سراسر جهان برقرار شود باقی نمی ماند. توبیخ الهی را ببینید:
آیا وقت آن نرسیده است خدا باوران، این باور را از ذهن و فکر به قلب و دل بکشانند و قلب هایشان خدا و حقایقی که فرستاده است را احساس کند و دائم متوجه او باشد؟!! آیا وقت آن نرسیده است که دیگر مانند جوامع گذشته رفتار نکنند؟! جوامعی که حقایق الهی به آنها رسید ولی با امروز و فردا کردن عمل به این حقایق، در خودمحوری و تمایلات شخصی فرو رفتند و جایی برای توجه به خدا باقی نگذاردند و نتیجه این که اکثر آنها نافرمان و خرابکار هستند. (از سوره حدید/آیه 16)
ناامیدی نسبت به ظهور و شک کردن در آن، در اثر طولانی شدن زمان غیبت از نتایج خود محوری است؛ چراکه خدا محوران روز به روز آثار زندگی با رنگ و بوی خدایی در قلب و دل خود لمس می کنند و در نتیجه شوق بیشتر برای فضای ظهور و رسیدن به اوج تکامل انسانی پیدا می کنند.
ظاهرگرویی، سرچشمه ای دیگر برای بسیاری از مشکلات و حسرتهاست. عادت به پر کردن عقل از دیدنی های مادی محدود، سبب می شود قدرت ادراک لایه های نهفته در موضوعات و قدرت دیدن سرچشمه های اصل امور از دست برود. مثلا عادت به دیدن عمر های کوتاه، امکان داشتن عمرهای بلند را مشکوک یا مردود کرده است. یعنی زمان غیبت طولانی می شود و برخی در زنده بودن منجی موعود شک می کنند؛ مگر می شود انسان که قرن هاست عمری به طور متوسط 70 سال دارد، بیش از هزار سال عمر کند؟! پاسخ این است که: آری می شود! بدن در محیط زندگی انسان این ظرفیت را دارد.
حضرت نوح (ع) به تصریح قرآن حداقل 950 سال عمر کرد.(از سوره عنکبوت/ آیه 14)
یعنی بدن مادی بشر و محیط زندگی او قابلیت عمرهای طولانی را دارد ولی هنوز علم عمومی بشر به چگونگی بهره برداری از آن نرسیده است.
از دیگر موارد ظاهربینی و ظاهرگروی، این حس و سوال است که (( اگر امام است، چرا غایب است؟ از امامی که دسترسی به او نداریم چه حاصل ؟)) کسانی که برقراری ارتباط را فقط در ارتباطات گفتاری و دیداری و شنیداری حس کرده اند، نسبت به وجود ارتباطات غیر حسی در شک و تردید می شوند.
پاسخ این که: او غائب است ولی نه غائب از تدبیر امور و هدایت بشر و تربیت طالبین حقیقت، او فقط از چشمان ما غائب است همانگونه که خداوند از چشمان ما غائب است ولی تمام هستی به تدبیر اوست.
حضرت در پاسخنامه ای به محمد بن نعمان اینگونه آورده اند:
(( ما گرچه بر حسب صلاحی که خداوند در نظر دارد دور از چشم ودسترس شما هستیم(و تا وقتی که حکومت های ظالم و فاسق، دنیا را در دست دارند در غیبت خواهیم بود). ولی هیچ چیزی از شما بر ما مخفی نیست و کاملا بر اوضاع و احوال شما مسلط هستیم و ...... مواظبت می کنیم...... شما نیز (بابکار بردن عقل و انجام عمل صالح) ما را در نجات دادنتان از بلا و فتنه یاری کنید.))
غیبت از دیدگان، موجب فعال شدن قوای عقلانی و روحی برای دست یابی به او می شود و زمینهء لازم برای تکامل عقل و روح انسان را فراهم می کند. حضرت صادق (ع) فرمودند:
((هنگامی که قائم ما از اهل بیت، ظهور کند. دست بر سر انسانها می گذارد و عقل و فکر بشر را یکپارچه و کامل می گرداند.))
توجه ودل بستن به مدعیانی که ادعای نیابت و سفیر بودن از جانب امام زمان را دارند یا ادعا می کنند خود امام زمان هستند و ظهور کرده اند یا کسانی که برای ظهور، وقت مشخص تعیین می کنند نیز از خطرلت ظاهرگروی است. حضرت در پاسخنامه ای که به آخرین نائب خود می نویسند می فرمایند:
((هیچ کس را بجای خود قرار نده چرا که غیبت کامل آغاز شده و ظهوری نخواهد بود مگر بعد از اذن خداوند و اراده خداوند بر ظهور قرار نخواهد گرفت مگر بعد از زمانی طولانی و از یاد رفتن من از دلها و پر شدن زمین از فساد. در طول زمان غیبت، عده ای خواهند آمد و ادعای ظهور مرا خواهند کرد. خوب توجه کنید که هر کس قبل از بروز نشانهء حرکت سفیانی و شنیده شدن ندای آسمانی، ادعای ظهور مرا کند قطعا دروغگوست. ))، (( هر که برای زمان ظهور وقت تعیین کند دروغ گفته است.))
پاسخ در یک جمله: خودمحوری از یک سو و ظاهرگروی از سوی دیگر منشاء تمام خطرات و بحران هاست.
چگونه می توان در زمان غیبت، احساس حضور داشت و برای ظهور نیز تلاش کرد و از خطر ها در امان ماند؟ مرحله بعدی به پاسخ این سوال می پردازد